جدول جو
جدول جو

معنی قصر علی - جستجوی لغت در جدول جو

قصر علی(قَ رِ سا)
دهی از دهستان جرۀ بخش مرکزی شهرستان کازرون واقع در 62 هزارگزی جنوب خاور کازرون و شمال رود خانه جره. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 62 تن است. آب آن از رود خانه جره و محصول آن غلات، برنج، کنجد، ماش و مرکبات، و شغل اهالی زراعت و باغبانی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ عَ)
خاقانی گاهی خود را چنین میخواند، چه پدر او علی نجار بوده است:
دل در سخن محمدی بند
ای پور علی، ز بوعلی چند؟
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رِ عَ)
مصحف حجر عسلی است
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ قَ)
دهی از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار واقع در 10 هزارگزی شمال خاوری بیجار کنار راه فرعی بیجار به حسن آبادسوگند. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیر است. سکنه 250 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه مالرو دارد، و در خشکی اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ مُ تِ)
قصبه، این قصبه در سابق بنام صائن قلعه یا (سایین دژ) بوده است در سر راه آذربایجان به کردستان. دارای 3170 تن سکنه. آب آن از قنوات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ فَ لَ)
قصری است منسوب به عیسی بن علی بن عبدالله بن عباس، و آن نخستین قصری است که هاشمیان در دورۀ منصور عباسی در بغداد ساختند، و آن بر کنار نهر رقیل واقع است. و اکنون از آن اثری نیست و به جای آن محله ای است بزرگ دارای بازاری که به نام قصر عیسی خوانده میشود. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ سا)
در بصره در خریبه قرار دارد و در ادبیات و اشعار عرب از آن یاد شده است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ عَ)
قصری است به بصره. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
دهی است از دهستان ابرج بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 81 هزارگزی خاور اردکان و 3 هزارگزی راه فرعی خانی من به پل خان. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 99 تن است. آب آن از چشمۀ قدمگاه و محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِیْ عَ)
دهی است از دهستان کره سنی بخش سلماس شهرستان خوی و دارای حدود100 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آمر علی
تصویر آمر علی
((مِ عَ))
آدم فضول که مدام دستور می دهد
فرهنگ فارسی معین